معرفي رئال مادريد

۲۶۳ بازديد

معرفي رئال مادريد

تاريخچه باشگاه رئال مادريد

شايد تنها عده كمي از طرفداران بايرن مونيخ و منچستر يونايتد هستند كه با تصميم فيفا مبني بر اعطاي لقب «بزرگ‌ترين باشگاه تاريخ فوتبال» به رئال مخالف باشند. از شكست تلخ سه بر يك در مقابل بارسلونا در نخستين فصل ليگ اسپانيا دوران افسانه‌اي تيم آنها در دهه‌هاي 50 و 60 نيم‌قرن طول كشيد و بعد رئال دوباره 32 سال انتظار كشيد تا در سال 97 بارديگر قهرمان اروپا شود. آخرين توفيق بزرگ آنها فتح ليگ قهرمانان در سال 2002 و قهرماني لاليگا در سال 2003 است. حالا اين باشگاه سمبل فوتبال اسپانيا و به نوعي اسپانيا قلمداد مي‌شود. دست يافتن رئال به اعتبار جهاني مقارن با زماني بود كه اسپانيايي‌ها در جام جهاني 1950 غوغا به پا كرده بودند. در اين دوران، كشور به خاطر آشفتگي پس از جنگ‌هاي داخلي از قحط سالي در عذاب بود. گرچه صنعت توريسم تازه شكل گرفته بود اما وضع اقتصادي خراب به نظر مي رسيد. ژنرال فرانكو، خودكامه بزرگ اسپانيا بر آن بود كه از پيروزي‌هاي رئال به عنوان ابزاري در جهت آشتي دادن غرب با حكومت ديكتاتوري‌اش استفاده كند. رئال به شدت از سوي فرانكو، ملقب به كاديو، حمايت مي‌شد و در مقابل، بارسلونا، سمبل كاتالان‌ها مورد ظلم قرار مي‌گرفت. پس از مرگ فرانكو شرايط تا حدودي تعديل شد. گرچه شرايط مالي به‌رغم طبيعت ولخرج رئال همچنان در سطح عالي باقي ماند، اما قدرت گرفتن باشگاه‌هاي رقيب نظير بارسلونا سبب شد كه رئال از سال 1957 به بعد اقتدار مطلق سه‌ دهه‌اي خود را از دست بدهد. همان طور كه تيم‌هاي بزرگ انگليس تحت تاثير افراد خاصي بوده‌ كه پايه‌هاي مستحكم باشگاه را بنا نهاده‌اند، ارتقاي رئال از سطح يك تيم محلي مادريد تا جايگاه رؤيايي فعلي در دنيا نيز مديون يك نفر است. منچستر يونايتد مت بيزلي را داشت، ليورپول بيل شنكلي را و آرسنال هم هربرت چيمن را، رئال هم سانتياگو برنابئو را داشت. بازيكن دهه سي رئال كه از سال 1943 تا زمان مرگ ژنرال فرانكو در سال 1975 مدير باشگاه بود. در آن زمان مادريد به خانه فعلي خود واقع در خيابان اصلي شهر مادريد «كاستيانا» نقل مكان كرد و پايه‌هاي يك باشگاه بين‌المللي شد تا با جمع‌آوري ستاره‌هاي فوتبال از سراسر دنيا بتواند افتخارات متعددي را نصيب خود سازد. گرچه شاه آلفونسوي سيزدهم در سال 1920 نشان سلطنتي خود را به باشگاه بزرگ پايتخت اهدا كرده بود اما حركت اصلي رئال دو دهه بعد با مديريت كارآمد برنابئو آغاز شد. ژنرال فرانكو در 1947 همه اسپانيا را بسيج كرد تا با كمك‌هاي عمومي فراوان، استاديوم سانتياگو برنابئو را افتتاح كنند. در ادامه آلفردو دي‌استفانو و فرانتس پوشكاش، تركيبي از تكنيك‌ لاتيني و قدرت هجومي مجارهاي جادويي، در كنار فرانسيسكو خنتو، اساس تيم طلايي رئال را شكل دادند. پس از پيروزي قدرتمندانه هفت بر سه در مقابل اينتراخت فرانكفورت در فينال جام باشگاه‌هاي اروپاي 1960 در هيمدون پارك گلاسكو آنها پنج دوره نخست اين رقابت‌هارا فتح كردند كه اين افتخار بزرگ به عنوان ركورد در جام باشگاه‌هاي اروپا به ثبت رسيده است. آنها سپس در فصل 62-61 مقابل بنفيكا شكست خوردند تا يك نايب قهرماني اروپا را به دست آورده باشند. قهرماني جام باشگاه‌هاي اروپا در فصل 66-65 به عنوان ششمين قهرماني «ققنوس‌ها» ناميده شد. پس از مرگ برنابئو افتي سريع در باشگاه پديد آمد. دو جام يوفا در سال‌هاي 86 و 1985 و چندين قهرماني ليگ در آن شرايط نااميدكننده، نظر كسي را جلب نكرد. در اين مدت باشگاه عرصه رفت و آمد 17 مدير شد، كه يكي پس از ديگر عزل شدند. ستاره‌هاي گرانقيمت خارجي كه به طور ديوانه‌وار و بدون هدف خريد و فروش مي‌شدند نيز بلاي ديگر رئال بودند. بازيكنان اسپانيايي مادريد در دهه 1970 بسيار استوار بودند و ستاره‌هاي دهه هشتاد درخششي دوچندان داشتند.

اميليو بوتراگئينو، گونسالس ميشل، مارتين واسكس، در دهه نود كه مدير وقت باشگاه رومان مندوسا براي خريد ستاره‌هايي مثل روبرتو كارلوس، پردراك مياتوويچ، كلارنس سيدورف سرمايه‌گذاري كرد. لورنسوسانس چندان بلند پرواز نبود و تنها مك منمن انگليسي و نيكلاس آنلكاي فرانسوي را به مادريد آورد. ريخت و پاش‌هاي آنچناني باشگاه كه از دهه 1930 با شكستن ركورد نقل و انتقالات در جريان خريد «ريكاردوزامورا» دروازه‌بان افسانه‌اي بارسلونا،‌ سرآمد تمامي باشگاه‌ها شده بود، چيز چندان عجيبي نيست اما با نزديك شدن به انتهاي دهه نود، هرچقدر اين ولخرجي‌ها فزوني يافت، پاداش‌هاي بيشتر و بيشتري را نصيب رئال ساخت. ابتدا پردراك مياتوويچ، با گلي كه در فينال ليگ قهرمانان 1998 به يوونتوس زد، مادريدي‌ها چندان در حسرت هفتمين جام مي‌سوختند كه گويي براي نخستين قهرماني انتظار مي‌كشند.
رئال با استفاده از تاكتيك‌هاي دفاعي فابيو كاپلو موسوم به «كاتانا چيو» قهرمان ليگ در فصل 97-1996 را كه در آن داور سوكر 24 گل و رائول 21 گل به ثمر رساندند، به دست آورد و دوراني جديد را آغاز كرد. حتي فرو ريختن اعتبار ملي اسپانيا در جام جهاني 97 هم رئال را سرافكنده نكرد. كاپيتان ايه رو محور اصلي تيم بود. او رهبري تيمي جوان متشكل از رائول، مورينتس، سالگادو و ايكركاسياس را برعهده داشت كه پايه‌گذار ادامه قهرماني‌هاي رئال شدند. پس از اينكه جان توشاك انگليسي نتوانست در نيم فصل ابتدايي 2000-1999 رئال را به جايگاه مناسبي برساند، ويسنته دل بوسكه به عنوان مربي جديد معرفي شد.
حضور «مرد خانه» بر روي نيمكت سبب شد كه رئال موقتا مشكلات را پشت سر بگذارد و در آستانه ورشكستگي با پيروزي والنسيا، آن هم با سه گل، دوباره قهرمان اروپا شود. قهرماني رئال در ليگ قهرمانان 2000 بر پيشرفت تيم ملي اسپانيا در يورو 2000 هم تاثير زيادي گذاشت. فصل بعد لوئيس فيگو با ركورد 56 ميليوني يورويي از چنگ بارسلونا بيرون كشيده شد. اين به معناي تحقق نخستين شعار تبيلغاتي فلورنتينو پرس، رئيس جديد و جاه‌طلب رئال بود كه در انتخاباتي همانند انتخابات ايالات متحده با رسوايي بر لورنسوسانس پيروز شده بود. پرس رئال را با 185 ميليون يورو بدهي و در شرايط دشوار مالي تحويل گرفت و رؤياي افتخارات اروپايي در عالم واقعيت را با اين حقيقت كه رئال صاحب گنجي رؤيايي است توام كرد. آنها زمين تمرينشان در مركز شهر مادريد را فروختند و بدهي‌هايشان را پرداختند، اما پرس به جاي روش‌هاي صرف‌جويانه، زين‌الدين زيدان را هم به دنبال فيگو و با ركورد 64 ميليون يورو به برنابئو آورد.

 

رئال مادريد

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.