ويژگي هاي يك عكس خوب

عكس خوب چه عكسي است؟
عكس خوب چه گونه عكسي است و چه ويژگي هايي دارد؟
اگر پاسخي براي اين سوال وجود داشته باشد ابتدا بايداين نكته مشخص شود كه از عكاسي چه مي خواهيم يا چه مي دانيم و نگاه ما به عكاسي چگونه است .
عكاسي گستره ي وسيعي را شامل مي شود كه در يك سوي آن مي توان عكاسي را صرفا به عنوان صنعت مطرح كرد و در سوي ديگر آن را به عنوان هنر ناب شناخت همانطور كه شعر ناب را مي شناسيم .

عكس خنده دار

عكاسي به عنوان صنعت يعني نوعي از عكاسي كه انسان و تفكر و انديشه اش هيچ گونه دخل وتصرفي در آن ندارد يا اگر دارد اين انديشه و تفكر صرفا جهت سامان دادن به عكس بر اساس اسلوب و روش هاي آزموده شده است و بدين منظور كه عكس به جهت تكنيك مشكلي نداشته باشد.نوردهي يا نورپردازي درست باشد كادربندي بر اساس معيارهاي شناخته شده صحيح باشد واز اين قبيل .
دو مثال براي اين نوع عكاسي يعني جايي كه عكاسي صرفا صنعت است و حتي چشم انسان هم براي انتخاب لحظه ي عكاسي دخيل نيست :1) ماهواره اي كه از فضا دقيق ترين تصاوير را به زمين مخابره مي كند.در اين نوع عكاسي همه چيز طبق فرمول و حساب شده انجام مي شود. اين جا عكاسي صرفا علم است و صنعت است و البته كاربرد خودش را دارد و بسيار مفيد است. يا نوع ديگر آن عكاسي از طريق ميكروسكوپ يا تلسكوپ و غير آن براي مقاصد پژوهشي .
2)جاهاي ديگري هم هست كه انسان مستقيما در عكاسي دخل و تصرف دارد اما اين دخل و تصرف او مانند دخل و تصرف يك صنعتگر در كار صنعتي اش است .مثل دخل و تصرفي كه يك تراشكار براي تراشيدن قطعه اي به كار مي برد يا كاري كه قاليباف پاي دار قالي انجام مي دهد. در اين گونه عكاسي محصولي توليد مي شود كه مفيد است و ارزشمند است و چه بسا زيباست اما يك كار صنعتي انجام شده و عكاس به عنوان يك صنعتگر مطرح است . بسياري از عكس هادر شاخه هاي مختلف عكاسي مثل عكاسي صنعتي تبليغاتي ،عكاسي خبري ،عكاسي طبيعت ونيز ديگر شاخه ها از اين مقوله اند. در اين گونه عكاسي عكاس صنعتگري است كه مي تواند دقيق و زيبا عكاسي كند و بسياري از ذوق ها اين گونه عكس ها را مي پسندند و از ديدن آن ها لذت مي برند.
براي اين گونه عكس ها متخصصان هر رشته تا حدود زيادي مي توانند تعاريف يك عكس خوب را بيان كنند.

اما آن جا كه عكاسي به عنوان هنر مطرح مي شود تعريف دقيق دادن از عكس خوب اگر ناممكن نباشد كار دشواري است.آن جا كه عكاسي را همطراز شعر ناب مي شناسيم همان قدر كه تعريف دادن از شعر مشكل است عكاسي را هم نمي توان توضيح داد.
اخوان ثالث در تعريف شعر جايي اين گونه گفته است :
شعر محصول بي تابي آدمي است هنگامي كه در پرتو شعور نبوت قرار مي گيرد.
و جاي ديگري در پاسخ به "نقش عشق در سرودن چيست" مي گويد: تمامت نقش به عهده ي عشق است تا عشق نباشد هيچ كار هنري، هيچ شعري به وجود نمي آيد.

مولانا هم مي گويد خون چو مي جوشد منش از شعر رنگي مي زنم .

عكاس هنرمند هم جوشش دروني خودش را و احساس و انديشه اش را در قالب عكس بيان مي كند.
اين جا تكنيك اگر چه گاهي مهم است اما در اولويت نيست و گاهي هم اصلا تكنيك به معناي استفاده از ابزار و وسايل خيلي خاص و يا بها دادن بيش از حد به ظرائف اهميتي ندارد يعني عكاس هنرمند با يك دوربين ارزان قيمت ديجيتال يا غير ديجيتال مي تواند آن جوشش دروني حاصل از احساس و انديشه را در كسري از ثانيه ثبت كند.

عكس عاشقانه